بازی

ساخت وبلاگ

امروز به دل طبیعت رفتم. تعطیل بود و هوای پاییزی حالم رو جا آورد. گرچه امروز تو بیشتر از هر زمان دیگری در فکرم سرک می کشیدی اما دلتنگ بودن برای تو به طرز شیرینی وجودم رو می چلاند، لذتی همراه با درد. این فکر همواره توی سرم می چرخید که تو دلتنگم خواهی شد و باز خواهی گشت، امروز بارها لحظه ی بازگشتت رو ترسیم کردم. امروز بارها به این فکر کردم که اگر امروز کنارم بودی، چه میکردی و من چه اندازه از با تو بودن به خود می بالیدم. امروز بارها لحظات با هم بودنمان رو مرور کردم شاید به دنبال اشتباهات تو یا من.

امشب سریال کلاه پهلوی را نگاه کردم. اونجایی که عموی بلانژ به او گفت : " هرگز نباید دوست داشتنت رو به مردهای ایرانی نشون بدی و اونها باید همواره در حسرت نگاه یا لبخندی از تو باشند" میخکوب شدم. اشتباه من همین بود که اندازه دوست داشتنم رو به تو نشون دادم. برای عاشق نگاه داشتن مردها باید بازیگر خوبی بود که من نبودم زیراکه نمی خواستم. اما امشب تصمیم گرفتم بازی کردن رو تمرین کنم. وقتی رو راست بودن آدمها رو خسته و دلزده می کنه چه میشه کرد...

 

درجستجوی خویش...
ما را در سایت درجستجوی خویش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دریا darya بازدید : 221 تاريخ : 8 مهر 1391 ساعت: 5:27