زخم

ساخت وبلاگ

یه جایی توی وجودم زخمی شده، درد داره. ساکت نمیشه. چند روزی میشه. هر کاری کردم برای ساکت کردنش، گریه ، آبجو، رقص ... . بی فایده بوده تا حالا.

 تنهایی های اینجا مجبورم کرد با آدمهایی معاشرت کنم که از جنس من نیستند، خیلی از لحظه ها، وقتی داشتند داستانی تعریف می کردند یا به چیزی می خندیدند، این فکر از سرم می گذشت که چقدر بودن ما کنار هم بی ربط است. اما اون فکر رو در جا خفه می کردم. به خودم نهیب می زدم همه چیز خیلی خوبه، کافیه یه چیزهایی رو نادیده بگیری. سخت نگیر. الان می فهمم این یکی از بزرگترین اشتباهات آدم توی غربت است. ادامه دادن ادامه دادن ادامه دادن به رابطه هایی که رابطه نیستند، فقط یک دست آویزن برای غرق نشدن توی تنهایی. این دست آویزها یه روزی تو رو زخمی می کنند اونم بدجور، که دردش رو خیلی سخت می تونی آروم کنی.

درجستجوی خویش...
ما را در سایت درجستجوی خویش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دریا darya بازدید : 198 تاريخ : 19 آذر 1393 ساعت: 17:59